وبلاگ

مهر 15, 1396

In this Blind Alley

“In this Blind Alley” A poem by Ahmad Shamlou First published in Derafsh-e Mehr «در این بن بست» شعری از احمد شاملو به همراه ترجمه ی انگلیسی Read Ahmad Shamlou’s […]
مهر 8, 1396

میدان اسبی (درباره ی ماهی و گربه)

داستان کوتاه «میدان اسبی» (یا درباره ی ماهی و گربه) را به یاد خاطراتم از میدان اسبی عظیمیه ی کرج نوشتم. این داستان در حوضچه های میدان اسبی و اطراف […]
شهریور 6, 1396

آن گاه که می هراسم از روزی که دیگر نباشم

“When I Have Fears that I May Cease to Be” A poem by John Keats «آن گاه که می هراسم از روزی که دیگر نباشم» ترجمه ی شعری از جان […]
تیر 24, 1396

RoboCop 2014: A Racist Film

RoboCop 2014 starts with a scene in the occupied Tehran, in which the cultured, refined, and gentle white Americans are “PACIFYING” savage Iranians with their machines, robots, and advanced weapons, […]
تیر 2, 1396

ما سرباز بودیم

ما سرباز بودیم؛ بره های پروار و خوب رسیده که وقت سر بریدنمان بود. ما سرباز بودیم؛ بره های پرواری که می بایست قربانی می شدیم پیش از آن که […]
اردیبهشت 2, 1396

مرثیه یی برای یک چریک

خاطرات من «خاطرات بولیوی» است، آرمانی که پیش به سوی نابودی می رود_ نابود شدنی حتمی؛ اگر چه مذبوحانه آرزوی چاره یی می کردیم. خاطرات من یأسِ شکست است، مثل […]
فروردین 24, 1396

This Used to Be a Hand Holding a Lover’s Neck! [Short Screenplay]

Int. Eternity’s Workshop – Day The black screen fades to the lips of a woman who we call “Eternity” (we never see Eternity’s face in the entire film). The lips […]
فروردین 11, 1396

Blessed Be Ignorance

Human strives for meaning. Meaning is buried deep; and depth, in pain. Once they find this jinxed reward, it stays with them, impossible to get rid of. So, blessed be […]
بهمن 22, 1395

طالبی: یک داستان کوتاه

همین جور که تو خیابون راه می رفتم یه برش طالبی رو که تو دستم بود گاز می زدم. جلوی چند تا مغازه، کنار یه سطل آشغال وایسادم. وقتی آخرین […]
× سوال داری؟ بیا بچتیم!