ادبیات

آبان ۷, ۱۳۹۶

فردیس: داستان کوتاه

پشت در های قطار همه صف کشیده بودن _البته اگه بشه به ش گفت صف. تقریبن همیشه، تو همین ساعت مترو این قدر شلوغه. تا از مغازه برگردم برسم به […]
مهر ۲۹, ۱۳۹۶

Reading Dan Brown in Iran

Reading Dan Brown books has been such a great passion for me ever since I read The Da Vinci Code. As in almost any other country, it also became a hit […]
مهر ۱۸, ۱۳۹۶

Quotes from Dan Brown’s Origin

Here are some quotes from Dan Brown’s recent novel, Origin. These are my favorite ones from the first chapter through the last. Most of them are anti-religious, which is why […]
مهر ۱۵, ۱۳۹۶

In this Blind Alley

“In this Blind Alley” A poem by Ahmad Shamlou First published in Derafsh-e Mehr «در این بن بست» شعری از احمد شاملو به همراه ترجمه ی انگلیسی Read Ahmad Shamlou’s […]
مهر ۸, ۱۳۹۶

میدان اسبی (درباره ی ماهی و گربه)

داستان کوتاه «میدان اسبی» (یا درباره ی ماهی و گربه) را به یاد خاطراتم از میدان اسبی عظیمیه ی کرج نوشتم. این داستان در حوضچه های میدان اسبی و اطراف […]
شهریور ۶, ۱۳۹۶

آن گاه که می هراسم از روزی که دیگر نباشم

“When I Have Fears that I May Cease to Be” A poem by John Keats «آن گاه که می هراسم از روزی که دیگر نباشم» ترجمه ی شعری از جان […]
تیر ۲, ۱۳۹۶

ما سرباز بودیم

ما سرباز بودیم؛ بره های پروار و خوب رسیده که وقت سر بریدنمان بود. ما سرباز بودیم؛ بره های پرواری که می بایست قربانی می شدیم پیش از آن که […]
اردیبهشت ۲, ۱۳۹۶

مرثیه یی برای یک چریک

خاطرات من «خاطرات بولیوی» است، آرمانی که پیش به سوی نابودی می رود_ نابود شدنی حتمی؛ اگر چه مذبوحانه آرزوی چاره یی می کردیم. خاطرات من یأسِ شکست است، مثل […]
بهمن ۲۲, ۱۳۹۵

طالبی: یک داستان کوتاه

همین جور که تو خیابون راه می رفتم یه برش طالبی رو که تو دستم بود گاز می زدم. جلوی چند تا مغازه، کنار یه سطل آشغال وایسادم. وقتی آخرین […]