فروردین 25, 1397منتشر شده توسط سینا قاسمی موسوی در فروردین 25, 1397دسته بندی ها داستاننخ: داستانکمن از بالا همه چیزو می دیدیم. فک کنم نقش خدا رو داشتم. _”مرسی که کارمو راحت کردی عشق من.” *** سوسک سیاه کوچولو شاخک های ریزشو تکون می داد […]
آبان 7, 1396منتشر شده توسط سینا قاسمی موسوی در آبان 7, 1396دسته بندی ها داستانفردیس: داستان کوتاهپشت در هاي قطار همه صف كشيده بودن _البته اگه بشه به ش گفت صف. تقريبن هميشه، تو همين ساعت مترو اين قدر شلوغه. تا از مغازه برگردم برسم به […]
مهر 8, 1396منتشر شده توسط سینا قاسمی موسوی در مهر 8, 1396دسته بندی ها داستانمیدان اسبی (درباره ی ماهی و گربه)داستان کوتاه «میدان اسبی» (یا درباره ی ماهی و گربه) را به یاد خاطراتم از میدان اسبی عظیمیه ی کرج نوشتم. این داستان در حوضچه های میدان اسبی و اطراف […]
بهمن 22, 1395منتشر شده توسط سینا قاسمی موسوی در بهمن 22, 1395دسته بندی ها داستانطالبی: یک داستان کوتاههمین جور که تو خیابون راه می رفتم یه برش طالبی رو که تو دستم بود گاز می زدم. جلوی چند تا مغازه، کنار یه سطل آشغال وایسادم. وقتی آخرین […]
بهمن 14, 1395منتشر شده توسط سینا قاسمی موسوی در بهمن 14, 1395دسته بندی ها داستانAbout a Fish & a Cat (Asbi Square): A Short StoryI wrote and published “About a Fish & a Cat” in Derafsh-e Mehr, a literary journal that I managed at the University of Mazandaran. It is a tribute to my […]
دی 28, 1395منتشر شده توسط سینا قاسمی موسوی در دی 28, 1395دسته بندی ها داستانPain: A Short StorySome say it is like giving birth to a child, some say it is worse _it is just horrible. Trying to push small pieces of stone out of your bladder, […]