ندای انقلاب لئونید آندره یف
فروردین 21, 1397نخ: داستانک
فروردین 21, 1397می دانیم اولین نفری نیستیم که تحت تاثیر شعر زیبا و عجیب سریال Thirteen Reasons Why (سیزده دلیل که چرا)، قرار گرفته. همان شعری که هانا بیکر (Hanna Baker)، شخصیت اصلی سریال نوشته بود. شاید بدانید که این سریال مقتبس از رمانی با همین عنوان نوشته ی جی اشر (Jay Asher) است. در این رمان شعر دیگری استفاده شده، که هنگام تبدیل کردن رمان به فیلمنامه با شعری جدید عوض شد. این شعر نوشته ی سارا کی (Sarah Kay) شاعر جوان آمریکایی ست.
در ادامه ترجمه ی ما از این شعر را بخوانید:
ترجمه شعر سریال 13 Reasons Why
امروز لباس زیر توری مشکی تن کرده ام
فقط به خاطر اینکه بدانم بر تنم است.
و زیرش چه؟
لختِ لختم_
زیرش پوستم است.
کیلومتر ها و کیلومتر ها پوست؛
آن قدر پوست دارم که تمام افکارم را بپوشاند
مثل سلفون که می توانی از آن طرفش ببینی
باقی مانده های خوراک دیشبم را.
و بر خلاف آن چه شاید فکر کنی، پوستم سخت نیست؛ و نه ضد گلوله.
پوستم نرم است، و صاف، و زود زخم می شود.
اما اهمیتی ندارد، مگر نه؟
برایت چه اهمیتی دارد پوستم چقدر نرم است.
فقط کنجکاوی بدانی در تاریکی انگشت هایم چه می کنند.
اما اگر انگشتانم کاری جز ترکاندن پنجره ها
برای دیدن رعد و برق از درون ابر ها نکند چه؟
اگر آن چه اشتیاقش را دارند نرده های بازی پارک باشد تا از آن ها بالا بروم و هوای تازه تری را بچشم؟
اگر آن چه به سمتش کشیده می شوند چیزی جز دفترچه یی، یا دستی نباشد که نگش دارند؟
می دانم این اما آن نسخه یی نیست که تو بپسندی.
تو لب هایت را لیس می زنی و دندان هایت را نشانم می دهی.
فقط یک بار دوست دارم جهتی باشم که کس دیگری به سمتش می رود.
نمی خواهد حتمن آب توی چاه باشم.
نمی خواهد حتمن چاه باشم.
اما می خواهم که دیگر کف زمین نباشم.
دیگر نمی خواهم چیزی باشم که مردم پنجه هایشان را در آن فرو کنند.
بعضی دختر ها ترانه ی تمام آهنگ های هم را می دانند.
در قهقه های همدیگر هماهنگ هستند.
آرنج های در هم گره خورده شان با ریتمی هماهنگ می رقصد.
اما اگر من نتوانم ترانه یی را درست زمزمه کنم چه؟
اگر آهنگ هایی که می شنوم آن هایی باشد که کسی گوش نمی دهد چه؟
بعضی ها می توانند درختی را بشناسند،
یا حیاط جلوی خانه یی را،
و بفهمند که به خانه رسیده اند.
اما من چند دور را باید بگردم تا آخر بی خیال گشتن شوم؟
چقدر دیگر تا اینکه تا ابد گم شوم؟
حتمن ممکن است در اقیانوسِ کسی که عاشقش هستی شنا کنی اما غرق نشوی.
حتمن ممکن است شنا کنی بدون آن که خودت آب شوی.
من اما همچنان به فرو دادن آنچه فکر می کردم هواست ادامه می دهم.
ادامه می دهم به دریافتن سنگ هایی که به پاهایم بسته شده.
«امروز لباس زیر توری مشکی تن کرده ام»
(عنوان اصلی: “Today I am wearing lacy black underwear”)
شعری از سارا کی (Sarah Kay)