شعر فیلم Love گاسپار نوئه – Miles to go before I sleep

Ahmad Shamlou Translated Poem
The Sorrowful Song of Three Sagas by Ahmad Shamlou
آبان 23, 1397
مصاحبه گاسپار نوئه راجع به فیلم Climax
مصاحبه گاسپار نوئه راجع به فیلم Climax
آبان 23, 1397
Ahmad Shamlou Translated Poem
The Sorrowful Song of Three Sagas by Ahmad Shamlou
آبان 23, 1397
مصاحبه گاسپار نوئه راجع به فیلم Climax
مصاحبه گاسپار نوئه راجع به فیلم Climax
آبان 23, 1397

در جایی از فیلم Love گاسپار نوئه، الکترا، شخصیت زن اصلی فیلم، بخشی از شعر مورد علاقه اش را برای مورفی، قهرمان فیلم، می خواند. این صحنه اگرچه تقریبن در اواخر فیلم قرار دارد، فلش بکی ست به اوایل آشنایی موفی و الکترا؛ زمانی که آنها با تعریف کردن موضوعات مورد علاقه شان سعی در شناختن همدیگر دارند. در این اینجا می توانید شعر فیلم Love گاسپار نوئه را به طور کامل همراه با ترجمه و دکلمه بخوانید و بشنوید.

 

شعر فیلم Love گاسپار نوئه

شعری که الکترا بخش پایانی اش را می خواند اثر رابرت فراست (Robert Frost) شاعر مشهور آمریکایی ست. این شعر که عنوانش «Stopping by Woods on a Snowy Evening» (به فارسی: دمی در میان درختان در شبی برفی) است، در سال 1923 منتشر شده.

در ادامه ابتدا متن انگلیسی شعر فیلم Love گاسپار نوئه را می خوانید، سپس ترجمه ی من از این شعر، و نهایتن دکلمه ی انگلیسی و فارسی آن را _مجددن توسط بنده_ می شنوید.

 

Stopping by Woods on a Snowy Evening by Robert Frost

 

Whose woods these are I think I know.
His house is in the village though;
He will not see me stopping here
To watch his woods fill up with snow.

My little horse must think it queer
To stop without a farmhouse near
Between the woods and frozen lake
The darkest evening of the year.

He gives his harness bells a shake
To ask if there is some mistake.
The only other sound’s the sweep
Of easy wind and downy flake.

The woods are lovely, dark and deep,
But I have promises to keep,
And miles to go before I sleep,
And miles to go before I sleep.

شعر فیلم Love گاسپار نوئه

 

دمی در میان درختان در شبی برفی از رابرت فراست

 

این باغ ازان کیست_ می شناسمش
در شهر است خانه اش
مرا نخواهد دید اینجا ایستاده در باغ
تماشاگر نشستن برف روی درختانش.

برای اسبکم شاید غریب است
ماندنمان در جایی بی سرپناه،
بین بیشه و دریاچه یی یخ گرفته،
در تیره ترین شب سال.

تکانی به زنگوله ی افسارش می دهد
انگار می گوید «نکند چیزی شده؟».
جز این، تنها صدای خش خش جاروی
باد بی خیال و دانه های پشمالوی برف.

بیشه عاشقانه ست، تاریک و عمیق،
من اما قول هایی دارم که داده ام،
و یک عالم راه پیش از آنکه به خواب روم،
و یک عالم راه پیش از آنکه به خواب روم.

 

دکلمه ی انگلیسی و فارسی شعر فیلم Love گاسپار نوئه

 

سینا قاسمی موسوی
سینا قاسمی موسوی
دانشجوی ارشد رشته ی سینما هستم و نویسنده ی محتوا و همچنین مدیر وبسایت سیناریوم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

× سوال داری؟ بیا بچتیم!