اهمیت حریم شخصی: بررسی نظارت در فیلم ۱۹۸۴

فیلم بلید رانر 2049
فیلم بلید رانر ۲۰۴۹: خاطره‌ی مصنوعی و بازتاب اجتماعی آن
بهمن 4, 1403
ربات و سینما: نقش ربات در فیلم‌های پرومتئوس و بیگانه: کاوننت
ربات و سینما: نقش ربات در فیلم‌های پرومتئوس و بیگانه: کاوننت
بهمن 28, 1403
فیلم بلید رانر 2049
فیلم بلید رانر ۲۰۴۹: خاطره‌ی مصنوعی و بازتاب اجتماعی آن
بهمن 4, 1403
ربات و سینما: نقش ربات در فیلم‌های پرومتئوس و بیگانه: کاوننت
ربات و سینما: نقش ربات در فیلم‌های پرومتئوس و بیگانه: کاوننت
بهمن 28, 1403
نمایش همه

اهمیت حریم شخصی: بررسی نظارت در فیلم ۱۹۸۴

مسئله‌ی نظارت از زمانی که ادبیات دیستوپیایی وجود داشته، به یکی از هشدارهای اصلی مولفان برای زندگی آینده‌ی ما تبدیل شده است. حالا دیگر ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که همه‌ی ارکان زندگی‌مان می‌تواند تحت نظارت باشد؛ نظارت‌های خصوصی، عمومی و دولتی. مسئله‌ی نظارت با حریم خصوصی، امنیت و آزادی‌های شخصی پیوند می‌خورد و آزادی مدنی را بسیار تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. وقتی از نظارت حرف می‌زنیم از تجاوز به حریم خصوصی حرف می‌زنیم، از قدرتی که همیشه دست بالاتر را دارد، اما ایده‌ای که به نام امنیت، تمام فضای خصوصی را اشغال می‌کند. مسئله‌ی نظارت، مسئله‌ای مهم است چرا که به بسیاری از آزادی‌های دیگر ما در جوامع مدرن پیوند خورده است و هیچ نقدی کوبنده‌تر از نقد مهم و تاثیرگذار جورج اورول، یعنی رمان ۱۹۸۴ بر این مسئله و پیامدهای آن نشده است؛ فیلمی که درست در سال ۱۹۸۴ مورد اقتباسی سینمایی قرار گرفت و باز هم هشدار جهانی تاریک را به انسان‌ها داد.

فیلم ۱۹۸۴، یک اثر پادآرمان‌شهری درجه یک است به کارگردانی مایکل ردفورد (Michael Radford)؛ پرتره‌ای از یک جامعه‌ی تمامیت‌گرا که تحت کنترل تام و تمام شخصی مرموز است به نام برادر بزرگ. داستان فیلم در یک آینده‌ی تاریک و خفقان‌آور می‌گذرد؛ داستانِ وینستون اسمیت Winston Smith، یکی از اعضای رده‌پایین طبقه‌ی حاکم که کم‌کم پروپاگاندا و تاکتیک‌های نظارت رژیم سرکوبگر را به پرسش می‌گیرد. همینطور که وینستون در مقابل سیستم شورش می‌کند و اعمال فردی ممنوعه را انجام می‌دهد و عاشق جولیا می‌شود، وارد بازی پیچیده و خطرناکی می‌شود که یک سرش فریب است و سر دیگرش خیانت. فیلم ۱۹۸۴، با استادی تمام درون‌مایه‌های نظارت دولتی، کنترل اندیشه و محدودیت آزادی فردی را مورد کندوکاو قرار می‌دهد و از تاب‌آوری مقاومت در روح بشری سخن می‌گوید. فیلم ۱۹۸۴ با مهارتی که در تصویرسازی‌های قدرتمند دارد و بازی‌های درجه یک و درون‌مایه‌های معاصر با زمانه، اقتباسی قدرتمند از کتاب ۱۹۸۴ محسوب می‌شود و هنوز هم حرف‌های مهمی برای مخاطب امروزین‌اش دارد.

 

 

نظارت در ۱۹۸۴

در اقتباس رمان ۱۹۸۴، نظارت نقش پررنگی به عنوان یکی از بازوهای سرکوب رژیم دارد. در جامعه‌ای که درون فیلم نشان داده می‌شود، همه‌ی اعمال اشخاص و همه‌ی گفت‌وگوهایشان با تله‌اسکرین‌هایی که درون خانه‌هایشان نصب شده است مورد نظارت قرار می‌گیرد. این صفحه‌ها هم ابزار نظارت‌اند و هم ابزار پروپاگاندا؛ همزمان که دارند جاسوسی مردم را در فضاهای عمومی و خصوصی و اداری می‌کنند، تبلیغات رژیم برادر بزرگ‌تر را هم همه‌جا پخش می‌کنند.

نیروی مخفی پلیس در این فیلم، که با نام پلیس افکار یا پلیس اندیشه شناخته می‌شود، مدام همه‌ی شهروندان را زیر نظر دارد که مبادا کسی فکر مخالفت یا استقلال در سر داشته باشد. آن‌ها با استفاده از روش‌های نظارت و خبرچین‌هایی که دارند، کسانی که نسبت به حزب حس دوری و یا خیانت دارند را شناسایی و دستگیر می‌کنند و هیچ کدام از اعمال‌شان نیز جایی ثبت نمی‌شود؛ در واقع پلیس افکار، چشم برادر بزرگتر است و به کسی پاسخی پس نمی‌دهد.

علاوه بر صفحه‌‌نمایش‌هایی که حرف‌شان را زدیم، میکروفون‌های پنهان در گوشه‌گوشه‌ی دنیای فیلم ۱۹۸۴، سعی می‌کنند همه‌ی ابعاد زندگی خصوصی افراد را ضبط کنند. این نظارت مداوم، اتمسفر پارانویا و بی‌اعتمادی را در فیلم می‌سازد؛ چرا که همه‌ی شهروندان می‌دانند که بیست‌وچهار ساعته تحت نظارت‌اند و باید حواسشان به تک‌تک حرکاتشان باشد.

برای یک رژیم سرکوبگر و تمامیت‌گرا، هر شهروند خوب، یک خبرچین خوب نیز هست. پرورش خبرچین‌ها در دنیای ۱۹۸۴ هم بخشی از بازی فریب و خیانتی است که هر لحظه جامعه را ناامن‌تر می‌کند. همسایه‌ها، همکارها و یا حتی اعضای خانواده می‌توانند برای آنی انگشت‌شان را سمت شما بگیرند و چند دقیقه بعد ماشینی دنبال‌تان بیاید و ببردتان. این فرهنگِ نظارت و ظن است که در دنیایی دیستوپیایی جریان دارد.

نظارت در فیلم و کتاب ۱۹۸۴ فقط در حد و اندازه‌ی نظارت بر زندگی‌های افراد نیست بلکه به معنای کنترل افکار و دریافت‌های فکری آن‌ها نیز هست. حزب اطلاعات را دستکاری می‌کند و همه‌ی تاریخ‌ها را به دلخواه خود در می‌آورد تا چنگالش را بر قدرت حفظ کند و تاریخ را از نو بنویسد؛ تاریخی که همراستا با ظلم و وحشتی است که خودش راه انداخته و به کسی پاسخگو نیست.

در فیلم ۱۹۸۴، درست همچون کتاب جورج اورول، نظارت ابزاری است برای کنترل اجتماعی که حکومت را قادر می‌سازد زندگی و تاریخ افراد را ببیند و تغییر دهد. نظارت می‌تواند اتمسفری دیستوپیایی به وجود بیاورد که در آن ترس و وحشت سلطه دارد؛‌ جایی که انسان‌ها از روح انسانی خود خالی می‌شوند.

پوستر فیلم ۱۹۸۴

 

نظارت بر جان آدم‌ها؛ از ۱۹۸۴ تا ۲۰۲۴

می‌توان سیستم‌های نظارتی فیلم و رمان ۱۹۸۴ را با وضعیت نظارت در دوران معاصر ما تطبیق داد؛ این وضعیت شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارد:

شباهت‌ها: اگر در دنیای ۱۹۸۴، فناوزی نظارت محدود به تله‌اسکرین‌ها و میکروفون بود، حالا فناوری دیجیتالی راه‌های بی‌شماری برای نظارت در اختیار سرکوبگران قرار داده است؛ دوربین‌های مداربسته، تشخیص چهره و نظارت اینترنتی تنها بخشی از این راه‌ها هستند. علاوه بر این، نظارت دولتی‌ای که در فیلم و رمان ۱۹۸۴ دیده بودیم، هنوز هم به دنبال این است که زندگی شهروندان را با دقت بیشتری دنبال کند. امروزه هم هنوز به نام امنیت ملی و قانون و کنترل اجتماعی، روش‌های نظارت روی شهروندان پیاده می‌شوند. و هنوز هم که هنوز است می‌توان نگرانی درباره‌ی فضای خصوصی را در میان مردم دید. چرا که هنوز هم بحث حقوق حریم خصوصی مطرح است و قدرت‌های نظارتی به راحتی می‌توانند از امکاناتشان سوءاستفاده کنند. انگار بحث نظارت، از جایی به بعد به این مربوط نبود که در چه دوره و چه زمانی هستیم؛ فقط اشکال آن تغییر پیدا کردند.

تفاوت‌ها: فناوری‌های نظارتی اما پیشرفت چشم‌گیری از زمان ۱۹۸۴ داشته‌اند. در دوران امروزی، پیشرفت‌هایی در تکنولوژی دیجیتالی، هوش مصنوعی و تحلیل داده، روش‌های بسیار متفاوت‌تری برای نظارت پیش روی قدرت‌ها گذاشته‌اند. تفاوت دیگر اینجاست که حالا فقط دولت‌ها نیستند که می‌توانند مسئله‌ی نظارت را پیگیری کنند. بلکه شرکت‌های خصوصی نظارت هم به وجود آمده‌اند. پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی، ارائه‌دهندگان خدمات اینترنت و شرکت‌های تکنولوژی مقدار بسیار زیادی داده‌های شخصی در اختیار دارند که از آن‌ها برای تبلیغات، پروفایل‌سازی و مقاصد دیگر استفاده می‌کند و بر نگرانی‌ها درباره‌ی حریم خصوصی می‌افزایند. اما از طرفی،‌ مردم نسبت به حق و حقوقی که در مورد حریم خصوصی وجود دارد، آگاهی بیشتری دارند. مسائلی همچون برنامه‌های نظارت دولتی، درز داده‌های خصوصی و فناوری‌های جدیدی که توسط حکومت مورد استفاده قرار می‌گیرد، بیشتر و بیشتر مورد بحث قرار می‌گیرد و اطلاع رسانی می‌شود. درست است که فناوری دست قدرت را برای خلاقیت باز می‌گذارد اما همین فناوری سبب‌ساز شفافیت بیشتر علیه سوءاستفاده نیز می‌شود.

به‌طور خلاصه، درست است که شباهت‌هایی میان جامعه‌ی ۱۹۸۴ و زمان حال وجود دارد، اما تفاوت‌هایی در پیشرفت تکنولوژی و دسترسی آزادتر به اینترنت بوده است که هنجارهای اجتماعی را تغییر داده و منظره‌ی عملیات‌های نظارتی توسط قدرت را دست‌خوش تغییر ساخته است.

 

۱۹۸۴: فیلم‌های مشابه

فیلم ۱۹۸۴ در قلمروی سینمای دیستوپیایی، جایگاه بالایی دارد اما فیلم‌های تازه‌ترین با محوریت نظارت و تمامیت‌گرایی حکومت‌ها و کنترل اجتماعی ساخته شده‌اند که در عین تاثیرپذیری از فیلم و رمان ۱۹۸۴، بحث‌های تازه‌ای را در این زمینه باز کرده‌اند؛

  • فیلم «برف‌شکن» (Snowpiercer) محصول سال ۲۰۱۳ به کارگردانی بونگ جون-هو جامعه‌ای از بازمانده‌های بشر را نشان می‌دهد که سوار بر قراری‌اند که بی‌وقفه روی کره‌ی زمین در حرکت است. این قطار را طبقات اجتماعی از هم جدا می‌کند؛ ثروتمندان ناظر بر زندگی فقرا در جلوی قطار زندگی می‌کنند و فقرایی که محتاج نان روزمره‌اند در انتهای قطار.
  • فیلم «فرزندان انسان» (Children of Men» محصول سال ۲۰۰۶ به کارگردانی آلفونسو کوآرون، در جامعه‌ای آرمان‌شهری در آینده اتفاق می‌افتد که بشر نازا شده و در معرض انقراض است. جهان درگیر آشوب سیاسی و حکومت‌های خودکامه است و در این میان، ناگهان زنی حامله می‌شود و امیدی برای بشریت به وجود می‌آید.
  • فیلم‌ دیگری همچون «بلید رانر ۲۰۴۹» محصول سال ۲۰۱۷ به کارگردانی دنی ویلنوو که دنباله‌ای بر فیلم بلید رانرِ ریدلی اسکات است، بر مسئله‌ی هویت و نظارت در جهان هوش مصنوعی تاکید می‌کند و داستانی جذاب را روایت می‌کند که درباره‌ی اهمیت پخش قدرت در یک جامعه است.

این فیلم‌ها تنها مثال‌هایی از آثار تأمل‌برانگیزند که در دنیایی دیستوپیایی می‌گذرند و عواقب قدرتی بی‌حدوحصر را به تصویر می‌کشند. جهان‌های دیستوپیایی در سال‌های اخیر مورد توجه دنیای گیم هم بوده است و بخش زیادی از آثار بزرگ هر سال، جهانی دیستوپیایی را به تصویر می‌کشد که مسئله‌ی نظارت، بخش مهمی از آن است.

 

اهمیت فرهنگی، اجتماعی، تاریخی ۱۹۸۴

داستان رمان ۱۹۸۴ یا هر فیلمی که از آن مورد اقتباس قرار بگیرد، نشان می‌دهد که این اثر و آثاری که از پی آن می‌آیند، اهمیتی بی‌بدیل در تاریخ سینما و ادبیات دارند.

اولین نکته، اهمیت ادبی این اثر است. جورج اورول را با رمان ۱۹۸۴ می‌شناسند و این احتمالاً مهم‌ترین و بانفوذترین اثر ادبی در حوزه‌ی ادبیات دیستوپیایی یا پادآرمان‌شهری است. رژیمی تمامیت‌گرا، نظارت دولتی و دستکاری حقیقت که در این داستان ترسیم شده، برای همیشه خطی روی تاریخ ادبیات و قصه‌ها انداخته است که همواره ردّ آن به جا می‌ماند.

از طرفی دیگر، در باب اهمیت تاریخی این قصه می‌توان گفت که جهان پس از جنگ جهانی دوم و اوایل جنگ سرد را به جهان نظارت و تکنولوژی پیوند می‌زند. اورول به درستی نگران رژیم‌های خودکامه‌ای بود که اختیار جهان را به دست می‌گیرند و رمانش بیش از هر چیز از این حرف می‌زد که چطور باید جلوی پروپاگاندا و نظارت گسترده ایستادگی کرد. بماند که او سایه‌ی سیاه فاشیسم و کمونیسم را بر جهان پس از جنگ جهانی دوم می‌دید.

داستان ۱۹۸۴، نقدی قدرتمند بر سرکوب سیاسی،‌ فرهنگ نظارت و دستکاری زبان و حقیقت برای مقاصد سیاسی است. هشداری در باب خطرات حکومت خودکامه و پروپاگاندا و ازبین‌رفتن آزادی‌های مدنی. بسیاری از درون‌مایه‌های این رمان هنوز هم که هنوز است، حتی با پیشرفت چشمگیر تکنولوژی باز هم قابل تفسیرند و باز هم بر آزادی انسان در مقابل رژیم‌های سرکوبگر صحه می‌گذارند.

فیلم و کتاب ۱۹۸۴، ماندگار شده چون درون‌مایه‌هایش در ستایش آزادی و آزادگی‌اند؛ چنین اثری هیچ‌گاه نمی‌تواند رنگ خود را از دست بدهد و همواره به ما یادآوری می‌کند که به حکومت‌های خودکامه شک کنیم و از حقوق فردی‌مان دفاع کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

× سوال داری؟ بیا بچتیم!