چشمان دولت: پیامدهای اخلاقی و اجتماعی نظارت در فیلم زندگی دیگران

پادآرمانشهر و مبارزه در هانگر گیمز
فروردین 22, 1404
پادآرمانشهر و مبارزه در هانگر گیمز
فروردین 22, 1404
نمایش همه

چشمان دولت: پیامدهای اخلاقی و اجتماعی نظارت در فیلم زندگی دیگران

Gerd Wiesler (Ulrich Mühe) bei seiner Arbeit.

یکی از احساسات مدرنی که زندگی در جوامع بسته‌ی مدرن بر آدم‌ها تسلط دارد، احساس نظارت همیشگی است. چیزی که فیلم «زندگی دیگران» (Lives of Others) به زیبایی هرچه تمام‌تر آن را به ما نشان داده است. فیلمی که می‌توان آن را به دسته‌ای فیلم‌ها مربوط دانست به نام «سینمای نظارت» یا Surveillance Cinema. اما مراد از سینمای نظارت چیست؟

سینمای نظارت ترکیبی است که برای فیلم‌هایی استفاده می‌شود که به نظارت، فضای خصوصی و استفاده از تکنولوژی برای مشاهده‌ی زندگی‌های فردی و جامعه به طور کل می‌پردازند. این فیلم‌ها مسئله‌ی نظارت را با آزادی فردی،‌ حقوق خصوصی و سلطه‌ی اجتماعی پیوند می‌زنند. درون‌مایه‌هایی همچون نظارت دولتی، مشاهده‌گری شرکتی و تجاوز به حریم خصوصی بارها و بارها در سینمای نظارت مطرح شده‌اند.

فیلم‌های سینمای نظارت، همچون فیلم «زندگی دیگران» در فضایی دیستوپیایی می‌گذرند (گرچه در این فیلم، دیستوپیایی تاریخی مدنظر است). جایی که استفاده از فناوری در تسلط دولت یا عده‌ای خاص است و به سرکوب منجر می‌شود. در این فیلم‌ها، معمولاً پرسشی اخلاقی مطرح می‌شود؛ مثلاً اینکه مرز باریک بین امنیت و زندگی خصوصی کجاست و دولت‌ها و مراجع قدرت چگونه از قدرت‌شان سواستفاده می‌کنند و آزادی‌های مدنی را نادیده می‌گیرند.

عنصر دیگری که در این فیلم‌ها به وفور یافت می‌شود، ایجاد پارانویا و تعلیق است. کاراکترها در جهانی که همواره توسط عده‌ای زیر نظر گرفته می‌شود، به عنوان مهره‌هایی مطرح می‌شوند که اختیاری از آن خود ندارند. همچنین درون‌مایه‌های تکنولوژیکی نقشی محوری در سینمای نظارت بازی می‌کند. این فیلم‌ها نشان می‌دهند که چگونه رشد فناوری باعث می‌شود مراجع قدرت از آن‌ها در زمینه‌ی سرکوب بیشتر استفاده کنند؛ به زبانی ساده‌تر در این فیلم‌ها کُلی دوربین مداربسته و سیستم‌های تشخیص چهره و الگوریتم‌های تحلیل داده را خواهید دید. سینمای نظارت اکثر اوقات پروتاگونیستی دارد که بر علیه سیستم‌های نظارتی طغیان می‌کند؛ چه این طغیان علیه آژانس‌های حکومتی باشد، چه رژیم‌های اقتدارگرا یا شرکت‌های بزرگ.

علاوه بر فیلم «زندگی‌ دیگران»، فیلم‌هایی همچون «دشمن دولت» (Enemy of the State)، «۱۹۸۴» بر اساس رمان مشهور جورج اورول و نیز «مکالمه» (The Conversation» اثر فرانسیس فورد کاپولا، مثال‌هایی از فیلم‌های سینمای نظارت‌اند.

 

زندگی دیگران و سینمای نظارت

فیلم آلمانی «زندگی دیگران» یکی از مثال‌های اعلای سینمای نظارت است. چرا که درون‌مایه‌ی اصلی فیلم نظارت است. فیلم تمرکز زیادی بر موضوع نظارت استاسی (پلیس مخفی) آلمان شرقی روی شهروندانش در دوران جنگ سرد دارد. در این فیلم ما می‌بینیم که چگونه جز به جز زندگی افراد، از گفت‌وگوهای خصوصی تا روابط مخفی‌شان تحت نظارت قدرت حاکم قرار می‌گیرد. همچنین فیلم زندگی دیگران نقبی اساسی می‌زند بر نکته‌های اخلاقی در زمینه‌ی نظارت؛ به‌خصوص در مورد تجاوز به حریم خصوصی و سواستفاده از قدرت توسط مراجع حاکمیتی. پرسش‌های اساسی فیلم زندگی دیگران درباره‌ی این است که جاسوسی کردن از شهروندان به نام امنیت ملی و کنترل ایدئولوژیکی تا چه اندازه می‌تواند خطرناک باشد. از لحاظ موقعیتی، داستان فیلم در سال ۱۹۸۴ در برلین شرقی اتفاق می‌افتد. جایی که خودش یکی از نمادهای دولت سرکوب‌گری است که جلوی آزادی‌های شخصی را می‌گیرد. این پس‌زمینه‌ی دیستوپیایی یا پادآرمان‌شهری،‌ پر از ترس و وحشت و بی‌اعتمادی است و یکی از دلایلش همین مسئله‌ی نظارت است.

از همین منظر می‌توان عنصر سرکوب و پارانویا را در فیلم تشخیص داد. در فیلم زندگی دیگران (همانطور که در آلمان شرقی آن سال‌ها) هر لحظه ممکن است شخص به دلیل خصوصی‌ترین رفتارهایش دستگیر شود. انگار هیچ عملی دیگر خصوصی نیست و دولت تا خصوصی‌ترین مکان‌ها و شخصی‌ترین رفتارها هم نفوذ کرده است.

روایت دردناک فیلم «زندگی دیگران»، تحلیلی انتقادی است از تاثیر نظارت بر اشخاص یک جامعه و از طرفی، بزرگداشتی است برای آزادی و حریم خصوصی و شرافت انسانی.

پوستر فیلم زندگی دیگران

 

زمینه‌ی تاریخی نظارت در فیلم زندگی دیگران

فیلم «زندگی دیگران» در برلین شرقیِ سال‌های دهه ۸۰ میلادی اتفاق می‌افتد. گرچه بعداً در فیلم تکه‌هایی را هم می‌بینیم که پس از فروپاشی دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ اتفاق می‌آفتد. پس‌زمینه‌ی تاریخی فیلم،‌ برای تحلیل آن از منظر نظارت بسیار ضروری است.

اول این که این فیلم در دوران جنگ سرد اتفاق می‌افتد. در دورانی که تنش‌های ژئوپلتیکی میان بلوک غرب (ایالات متحده و حامیانش در ناتو) و بلوک شرق (اتحاد جماهیر شوروی و حامیان پیمان ورشو) به اوج خود رسیده است. آلمان پس از جنگ جهانی دوم به دو بخش تقسیم شده است: جمهوری فدرال آلمان (آلمان غربی) که با غرب متحد است و جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمانی شرقی) که با دولت سوسیالیست تحت نفوذ شوروی متحد است. برلین به عنوان پایتخت آلمان به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شده است و دیوار برلین از سال ۱۹۸۱ به صورت فیزیکی این دو بخش را از هم جدا می‌کند.

بخش مهمی از فیلم زندگی دیگران، بخش کنترل نظارتی استاسی یا پلیس مخفی آلمان شرقی است. استاسی شبکه‌ای گسترده از خبرچین‌ها و جاسوس‌ها و تکنیک‌های نظارتی را در اختیار داشت تا هر آنکه ذره‌ای با دولت سوسیالیستی مخالف است را زیر نظر داشته باشد و هر توطئه‌ای علیه خودش را خنثی کند.

از طرفی، با این که ذات دولت آلمان شرقی در سرکوب است، اشخاص و جنبش‌هایی در همان زمان بوده‌اند که در مقابل این رژیم سرکوبگر مقاومت کرده‌اند. فیلم زندگی دیگران به خوبی نشان می‌دهد که چگونه هنرمندان و اهالی فرهنگ جلوی رژیم تمامیت‌گرا می‌ایستاده‌اند.

فیلم «زندگی دیگران»‌ با این پس‌زمینه‌ی تاریخی، به عواقب انسانی زندگی تحت نظر یک دولت نظارتی را واکاوی می‌کند و تاثیرش را هم بر مردم و هم بر عمله‌های چنین دولتی که هرگونه آزادی را سلب می‌کند نشان می‌دهد.

 

بازتاب نظارت در اجزای فیلم «زندگی دیگران»

«زندگی دیگران» فیلم استادانه‌ای است که درون‌مایه‌ی اصلی‌اش به خوبی در تک‌تک عناصر سازنده‌ی آن تنیده شده‌اند؛ برخی از این عناصر را بررسی می‌کنیم:

فیلمبرداری: تکنیک‌های فیلم‌برداری و سینماتوگرافیِ فیلم، همه در خدمت القای حس نظارت و مورد نظارت‌قرارگرفتن‌اند. نماهای فیلم به گونه‌ای طراحی شده‌اند که انگار کسی در حال تماشای شخصیت‌هاست (و این نکته نیز جالب است که ما خودمان در حال تماشای شخصیت‌ها هستیم، به‌علاوه‌ی پلیس مخفی). حس نظارت همیشگی که پروتاگونیست فیلم تجربه می‌کند در هر فضایی تکرار می‌شود. به‌علاوه استفاده از دوربین‌های پنهان‌شده، لنز‌های عریض و نماهای ایستا، بر این حس بیشتر صحه می‌گذارد.

طراحی صدا: در فیلم زندگی دیگران، صداها نقش مهمی در ایجاد اتمسفر پارانوئیک و نظارتی ایفا می‌کنند. صدای زیرِ دستگاه‌های ضبط، ماشین تحریرها و قدم‌هایی که حس ناراحتی و تعلیق ایجاد می‌کنند، همواره از حضوری بیگانه سحن می‌گویند که زندگی کاراکترهای فیلم را تحت‌الشعاع قرار داده است. استفاده از سکوت در صحنه‌هایی خاص، بر حس انزوا و آسیب‌پذیربودن اشخاص موردنظارت تاکید می‌کنند.

تدوین: سرعت‌بندی و تدوین فیلم «زندگی دیگران» بخشی از فضای تنگناهراسانه و پرتعلیق فیلم است. کات‌های سریع و گذارهای ناگهانی بین هر صحنه، مخاطب را روی لبه نگه می‌دارد و حسی از دخالت در زندگی دیگران را تقویت می‌کند. هر لحظه ممکن است روند عادی زندگی قطع شود. همزمانی روایت‌ها و نقطه‌نظرهای متفاوت، عمیقی به روایت می‌دهد و زندگی‌های آدم‌های تحت نظارت را به هم گره می‌زند.

طراحی صحنه و لباس: تیم طراحی صحنه و لباس فیلم، کاری دقیق انجام داده‌اند تا حس‌وحال فضای برلین شرقی در دهه‌ی ۸۰ زنده شود. فضای خشک و بی‌روح مرکز استاسی را با فضاهای سرزنده‌ای که آرتیست‌ها و روشنفکرها در آن‌ها زندگی می‌کند مقایسه می‌کنید و تفاوت شور زندگی و عقده‌ی نظارت را به چشم می‌بینید. این عناصر بصری، بر ذات سرکوب‌گر نظارت صحه می‌گذارند.

موسیقی: موسیقی فیلم ساخته‌ی گابریل یارد Gabriel Yared و استفانه موکا Stephane Moucha حالتی مالیخولیایی به کل فضای ایجادشده توسط فیلم اضافه می‌کند و ملودی‌های ساخته‌شده، انگار بخشی از درونِ پرآشوب کاراکترها هستند. آهنگسازان خوب می‌دانسته‌اند سکوت چگونه به خلق تنش و تعلیق در فضای چنین فیلمی کمک می‌کند و اجازه داده‌اند لحظه‌هایی سکوت باشد تا حس وحشت و عدم قطعیت تا عمق جان مخاطب نفوذ کند.

وجوه فنی فیلم «زندگی دیگران» با دقت و وسواس،‌ جهانی را می‌سازند که نظارت در آن حرف اول را می‌زند و تلاش کرده‌اند تا حد امکان، هزینه‌های احساسی و روانی زندگی تحت نظارت مدام را به مخاطب برسانند. این در هم‌تنیدگی درون‌مایه با عناصر تکنیکی در فیلم، باعث شده همیشه از آن به عنوان یکی از مثال‌های سینمای نظارت نام برده شود.

پوستر فیلم Lives of Others

 

موخره

سینمای نظارت، با اینکه کمتر درباره‌ش صحبت می‌شود اما اهمیت سینمایی و اجتماعی بسیاری دارد. این زیرژانر می‌تواند جایگاهی باشد برای تفکری انتقادی درباره‌ی نظارت در جامعه‌ی معاصر. طرح پرسش‌های اخلاقی درباره‌ي عواقب نظارت بیش‌ازحد بر زندگی دیگران و تجربه‌های انسانی تحت نظارت تنها بخشی از کاری است که این شکل از سینما قادر به انجامش است. همچین این سینما می‌تواند درباره‌ی تاثیر نظارت‌های تکنولوژیک در زندگی مدرن، آگاهی‌بخشی کند. فیلم‌ها با دراماتیزه‌کردن خطرات احتمالی و عواقب نظارت بی‌حدوحصر، شاخک‌های مخاطب را نسبت به اهمیت حفظ حریم خصوصی و فهم حقوق شخصی تیز می‌کنند. از طرفی،‌ سینمای نظارت می‌تواند تحشیه‌ای فرهنگی باشد بر مسائل گسترده‌تر سیاسی و اجتماعی. چرا که دولت مدرن طبق تعریف باید نامرئی باشد و نظارتش بر اجتماع حداقلی و در حد حفظ امنیت باشد. فیلم‌های سینمای نظارت می‌توانند از لنز قصه‌گویی و روایت بصری، گفتمانی عمومی درباره‌ی مسائلی همچون حق دولت و حق شهروندی راه بیندازند.

اما ورای همه‌ی این‌ها،‌ این موضوع جای کار زیادی دارد برای کشف‌وشهودهای هنری. ما به عنوان مخاطبان سینما، همواره در حال نظارتیم؛ در حال چشم‌چرانیِ زندگی‌های دیگران هستیم. سینماگران باهوش زیادی بوده‌اند که جایگاه ما به عنوان مخاطبان منفعلِ تماشاگر را به چالش کشیده‌اند؛‌ آثاری از برایان دی‌پالما تا میشاییل هانکه، همه در ضم و مدح تماشاگربودن گفته‌اند و نشان داده‌اند. سینمای نظارت این فرصت را در اختیار سینماگران قرار می‌دهد تا قصه‌هایی روایت کنند که هم وجوه تاریک نظارت‌گری حکومتی را موردنقد قرار دهد و هم جایگاه ما به عنوان تماشاگرِ هموارهِ چشم‌چران را به چالش بکشاند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *