شعرهای جیم موریسون
شهریور 13, 1399دعوت از گاسپار نوئه برای سفر به ایران
شهریور 13, 1399در اواخر اوت 2020 وبسایت لو تان دترویی تو (Le Temps Détruit Tout)، وبسایت طرفداران گاسپار نوئه، مصاحبه ای با گاسپار نوئه از طریق مکاتبه ی ایمیلی انجام داد. این مصاحبه بر فعالیت های اخیر گاسپار نوئه، خصوصن اکران نسخه ی ریمستر شده ی فیلم بازگشت ناپذیر (Irréversible) و فیلم جدید لوکس اترنا (Lux Æterna) تاکید دارد. در اینجا می توانید ترجمه ی چکیده ای از مصاحبه گاسپار نوئه بخوانید. در صورتی که به انگلیسی یا فرانسه تسلط دارید می توانید نسخه ی کامل مصاحبه گاسپار نوئه را در وبسایت Le Temps Détruit Tout بخوانید.
اگه می تونستید فقط یکی از سکانس های فیلم هاتون رو دوباره فیلم برداری کنید، کدوم رو انتخاب می کردید؟
من واقعن نسبت به هیچ سکانس خاصی پشیمونی ندارم؛ شاید چون هیچ وقت فیلم های قدیمیم رو نگاه نمی کنم _چون وسوسه می شم دوباره تدوین و میکس شون کنم.
پس از درگذشت فیلیپ نائون (Philippe Nahon)، که همه ی ما رو مغموم کرد، آیا تمایل دارید عرض ارادتی سینمایی به ایشون بکنید؟
وقتی دوستم از دنیا رفت، سوگنامه ای براش نوشتم که تو نشریه ی لیبراسیون (Libération) منتشر شد (ترجمه سوگنامه گاسپار نوئه برای فیلیپ نائون را در سیناریمو بخوانید). از اون موقع، وقتی خاکسترش رو در دریا پخش کردن، همیشه دوست دارم برم اونجا شنا کنم. عرض ارادت بعدی وقتی انجام میشه که نسخه ی ریمستر شده ی 2K و 4K دو فیلمی که با هم ساختیم آماده بشه و ما بلخره بتونیم هم توی سینما اکرانشون کنیم و هم روی بلو-ری منتشزشون کنیم.
شما جدیدن بیشتر فیلم می سازید. آیا به خاطر اینه که فرصت های بیشتری دارید، یا صرفن چون نسبت به گذشت زمان آگاه تر شدید؟
من فیلم می سازم وقتی برای ساختنش بهم پول بدن. تامین بودجه ی وارد خلا شو (Enter the Void) و عشق (Love) کار بسیار سختی بود؛ خصوصن اولی که خیلی پر هزینه (12 میلیون یورو) بود و سبک نامتعارفی داشت. ولی من نمی خواستم انرژیم رو صرف کارگردانی پروژه هایی بکنم که برام اهمیت کمی داشتن. امروز، حالا که این رویا های نوجوانانه به حقیقت پیوسته، بیشتر ترجیح می دم دنبال جایی برم که پول برای ساختن فیلم وجود داره تا بتونم فیلمی بسازم که هم از ساختنش لذت ببرم و هم براش خیلی اذیت نشم. حتا اگه مجبور باشم تو 15 روز فیلمبرداریش کنم، حله، مشکلی نیست. فقط پولش رو بده. حتا اگر لازمه تو 5 روز انجام بشه، بازم فرقی نداره… و اگر به من بودجه برا فیلمبرداری یه فیلم تو 4 ماه یا بیشتر بدن، مثل وارد خلا شو، البته که ردیفه. اما آزادی ای که به من می دن همیشه برام با ارزش تر از بودجه ست.
اخیرن چه آثاری _فیلم، کتاب، موسیقی، و غیره_ شما رو تحت تاثیر قرار داده، الهام بخش بوده، و حتا افق های جدیدی براتون ایجاد کرده؟
از لحاظ فنی، 30 دقیقه ی اول جاذبه (Gravity) منو حیرت زده کرد. 6 ماه پیش من تو بیمارستان بستری بودم در حالی که بهم کلی مورفین تزریق کرده بودن. نسخه ی دوبله به فرانسه ی این فیلم از تلویزیون کوچیک ته اتاقی که توش بستری بودم پخش می شد. همون اندازه که بار اول نسخه ی سه بعدیش رو تو یه سینما تو پاریس دیده بودم عاشقش شدم. جز این، از دوران نقاهت و به خصوص قرنطینه برای تماشای کلی فیلم که ندیده بودم استفاده کردم: آندری روبلف (Andrei Rublev)، قواعد بازی (The Rules of the Game)، تصنیف نایاراما (The Ballad of Narayama) [نسخه ی 1958 به کارگردانی کینوشیتا (Kinoshita)]، سانشوی مباشر (Sansho the Bailiff)، و زندگی اوهارو (The Life of Oharu). کشف کردن چنین شاهکار هایی باعث میشه هوس کنی فیلم های جدید بسازی…
قصد دارید روزی یک کتاب رو اقتباس کنید و یا با یک فیلمنامه نویس همکاری کنید؟
بله، حتمن. اما الان نه رمان خاصی برای اقتباس مد نظر دارم و نه فیلمنامه نویسی برای همکاری.
چطور اضطرابتون رو آروم می کنید؟
با تماشای فیلم های کلاسیک و به خواب رفتن.
اکران کلایمکس و لوکس اترنا در جشنواره ی کن باعث خشم و خروش کسی نشد. بعضی از منتقد های فیلم حتا می گن شما خردمندتر شدین. اما آیا اکران مجدد بازگشت ناپذیر روشی هست برای اینکه یاد آوری کنید چیزی از شما کم نشده، چراکه این نسخه فیلم (به گفته ی خودتون) تیره تر و خشن تر هست؟
موضوع سر خردمندتر شدن یا نشدن نیست. ما کم و بیش راجع به موضوعات دغدغه آفرین فیلم می سازیم. ما هیچ وقت نباید خودمون رو وادار به شوکه کردن مردم کنیم، همون طور که نباید از انجام این کار هم واهمه داشته باشیم. شخصن دیگه فقط اخبار می تونن منو شوکه کنن، نه فیلم های فیکشن با بازیگر.